loading...
پورتال تکدونه | تفریحی و عاشقانه
به وب سایت تفریحی و سرگر می تکدونه خوش آمدید



براي استفاده از امکانات ويژه زير ابتدا بايد در سايت تفريحي تکدونه عضو شويد .



براي عضويت در تکدونه بر روي ((عضويت در سايت )) زير کليک کنيد ....

محک . عشقی که زندگی می بخشد !

:: محک :: موسسه خیریه حمایت از کودکان مبتلا به سرطان ::

آخرین ارسال های انجمن
علی چاخرلو بازدید : 79 شنبه 23 آذر 1392 نظرات (0)

 

 

اس ام اس طنز

 

تازگیا کشف کردم که خورشید روزها بی جهت روشنه …
در اصل باید شبها که تاریکه روشن باشه ! شما هم قبول دارین ؟ نه خداییش بی حساب میگم ؟

***

دختر همسایمون ۳ سالشه خورده بود زمین گفتم بیا بوسش کنم خوب بشه,برگشته میگه
:نمی خوام!توزندگی زخم هایی هست که فقط ی نفر خاص باید بوس کنه ت خوب بشه !!!
من سن این بودم تو یخچال دنبال اون یارویی میگشتم که وقتی در یخچالو میبندیم لامپشو خاموش می کنه!!!!

بقیه در ادامه مطلب

علی چاخرلو بازدید : 81 جمعه 22 آذر 1392 نظرات (0)

اس ام اس

اگه سر کلاس نباید خوابید ، پس تو خونه ام نباید درس خوند!

***

دانشجوی عزیز ! دوست تحصیل کرده ی من ! !
شمایی که فردا میخواین دکتر مهندس این مملکت بشی !
واقعا نمیدونی تو کلاس باید موبایلت رو خاموش کنی؟
نمی بینی خوابیم سر کلاس ؟

بقیه در ادامه مطلب
 

علی چاخرلو بازدید : 78 جمعه 22 آذر 1392 نظرات (0)

شعر طنز

 عمو کلیپس فروش ! بله !

کلیپس کم فروش ! بله !

کلیپست جا داره ؟ بله !

دورِش پَر داره ؟ بله !

عمو کلیپس فروش ! بله !

من کلیپس می خوام !! بله !

واسه یه شب می خوام !! بله !

عمو چکمه فروش !! بله !

چکمه کم فروش ! بله !

چَکمت عُمق داره ؟ بله !

ارتفاع داره ؟؟ بله !

عمو چکمه فروش !! بله !

من چکمه میخوام ! باشه !

واسه یه رُب می خوام !!! باشه !

 

علی چاخرلو بازدید : 74 پنجشنبه 21 آذر 1392 نظرات (0)

 مردی نابینا زیر درختی نشسته بود!

 پادشاهی نزد او آمد، ادای احترام کرد و گفت:قربان، از چه راهی میتوان به پایتخت رفت؟»
پس از او نخست وزیر همین پادشاه نزد مرد نابینا آمد و بدون ادای احترام گفت:آقا، راهی که به پایتخت می رود کدام است؟‌


سپس مردی عادی نزد نابینا آمد، ضربه ای به سر او زد و پرسید:‌‌ احمق،‌راهی که به پایتخت می رود کدامست؟


هنگامی که همه آنها مرد نابینا را ترک کردند، او شروع به خندیدن کرد.


مرد دیگری که کنار نابینا نشسته بود، از او پرسید:‌برای چه می خندی؟


نابینا پاسخ داد:اولین مردی که از من سووال کرد، پادشاه بود.


مرد دوم نخست وزیر او بود و مرد سوم فقط یک نگهبان ساده بود.

 

مرد با تعجب از نابینا پرسید:چگونه متوجه شدی؟ مگر تو نابینا نیستی؟


نابینا پاسخ داد: «‌رفتار آنها … پادشاه از بزرگی خود اطمینان داشت و به همین دلیل ادای احترام کرد… ولی نگهبان به قدری از حقارت خود رنج می برد که حتی مرا کتک زد. او باید با سختی و مشکلات فراوان زندگی کرده باشد.»

علی چاخرلو بازدید : 64 پنجشنبه 21 آذر 1392 نظرات (0)

کاش دنیا
یک بار هم که شده
بازیش را به ما می باخت
مگر چه لذتی دارد
این بردهای تکراری برایش؟!

 

***
 

چشمان ِ تو
آیه هایی آسمانـی اند
که پیامبری سر به هوا
سالهاست گمشان کرده است …

 

بقیه در ادامه مطلب

 
 

علی چاخرلو بازدید : 57 چهارشنبه 20 آذر 1392 نظرات (0)

کباب

فقیری از کنار دکان کباب فروشی می‌گذشت. مرد کباب فروش گوشت‌ها را روی آتش نهاد و باد می‌زد طوری كه بوی خوش گوشت سرخ شده در فضا پراکنده شده بود. بیچاره مرد فقیر چون گرسنه بود و پولی هم نداشت تا از کباب بخورد تکه نان خشکی را که در توبره داشت خارج کرده و روی دود کباب گرفته به دهان گذاشت. او به همین ترتیب چند تکه نان خشک خورد و سپس به راه افتاد تا از آنجا برود ولی مرد کباب فروش به سرعت از دکان خارج شده دست او را گرفت و گفت: کجا می‌روی؟ پول دود کباب را که خورده‌ای بده! از قضا شیخی از آنجا می‌گذشت جریان را دید و متوجه شد که مرد فقیر التماس و زاری می‌کند که او را رها کند.
 ولی مرد کباب فروش می‌خواست پول دودی را که او خورده است بگیرد. شیخ دلش برای مرد فقیر سوخت و جلو رفته به کباب فروش گفت: این مرد را آزاد کن تا برود من پول دود کبابی را که او خورده است می‌دهم. کباب فروش قبول کرد و مرد فقیر را رها کرد. شیخ پس از رفتن فقیر چند سکه از جیبش خارج کرده و در حالی که آنها را یکی پس از دیگری روی زمین می‌انداخت به مرد کباب فروش گفت: بیا این هم صدای پول دودی که آن مرد خورده، بشمار و تحویل بگیر.

 

علی چاخرلو بازدید : 69 سه شنبه 19 آذر 1392 نظرات (0)

جوک

آهای تویی که ازم خوشت میاد ، بیا پایین
.
.
پس تو ازم خوشت میاد که اومدی پایین !
خو کصصصصصافط چرا بهم نگفتی تا حالا !؟  )

 

_

.

.

.

ظاهراً فروشندگان و دلالان عزیز به این نتیجه رسیده‌اند که
تنها راه عادی‌سازی تورم، افزایش استفاده از «فقط» قبل از قیمت‌هاست :
گوشت گوسفند “فقط” ۵۰۰۰۰۰ تومان
گلکسی نوت ۳ “فقط” ۴۰۰۰۰۰۰۰ تومان
پورشه پانامرا “فقط” ۶۵۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰ تومان

.

.

.

دوستم بهم گفت : نمیتونى تصور کنى چقدر مشتاقم هفته ى دیگه بیام فرودگاه استقبالت
گفتم : نه بابا نمیخواد زحمت بیوفتی
گفت : باشه ، پس رسیدى زنگ بزن
اشتیاقت کشت ما را !

بقیه  در ادامه مطلب

علی چاخرلو بازدید : 60 سه شنبه 19 آذر 1392 نظرات (0)

مسی

بعد از اتمام مراسم قرعه کشی جام جهانی ۲۰۱۴ و مشخص شدن رقیبان ایران، عده‌ای از  ایرانیان در یک اقدام ناپسند به صفحه شخصی لیونل مسی ستاره تیم ملی آرژانتین در فیس بوک هجوم آورده و تعدادی از آنان با گستاخی و در اوج بی‌فرهنگی، حتی به او فحاشی کردند! نظراتی که تعداد آنها از ۴۰ هزار مورد تجاوز می‌کرد. ولی لیونل مسی این اقدام زشت را بی‌پاسخ نگذاشت و اینگونه جواب فحاش‌ها را داد: «من برای این مردم متاسفم زیرا اینگونه واژه‌ها بسیار غیر دوستانه هستند».

بقیه در ادامه مطلب

علی چاخرلو بازدید : 58 دوشنبه 18 آذر 1392 نظرات (0)

شب یلدا

 شب یلدا کـــه رفتم ســــوی خـانه              گرفتـــــــم پرتقـــــــــــــال و هندوانه

خیـــــار و سیب و شیرینی و آجیل              دوتـــــا جعبه انــــــــــــــار دانه دانه

گـــــــز و خربوزه و پشمک که دارم               ز هــــــــر یک خاطراتی جــــــاودانه

شب یلدا بــــــــوَد یا شـــــــام یغما              و یــــــــــــــا هنگــــــــام اجرای ترانه

به گوشم می رسد از دور و نزدیک             نوای دلکـــــــــش چنگ و چغــــــانه

پس از صرف طعام و چــــای و میوه             تقاضــــــــا کردم از عمّـــــــه سمانه

که از عهــــــد کهـــــــــن با ما بگوید            هم از رسم و رســــــــــوم آن زمانه

چه خوش میگفت و ما خوش میشنیدیم    پس از ایشان مرا گـــــــل کرد چانه

نمی دانم چـــــــرا یک دفعـــــه نامِ-            “جنیفر لوپز” آمــــــــــــــــد در میانه

عیالم گفت:خواهــــــــــان منی تو              و یا خواهــــــــان آن مست چمانه؟

به او با شور و شوق و خنده گفتم             عزیزم با اجــــــــازه، هــــــــــر دُوانه!!

نمی دانی چه بلوایی به پـــــا شد            از آن گفتــــــــــــــــار پاک و صادقانه

به خود گفتم که”بانی” این تو بودی           که دست همســـــــرت دادی بهانه

خلاصه آنچنــــــــــــــان آشوب گردید           کـــــــــه از ترسم برون رفتم ز خانه

ز پشت در زدم فریـــــــــــاد و گفتم:            “مدونا” هم کنارش، هر سه وانه!!

و آن شب در به روی مــن نشد باز             شدم چـــــــــون مرغ دور از آشیانه

شب جمعــــــــــــه برای او نوشتم              ندامت نامـــــــــــــه، امّـــا محرمانه

نمی دانم پس از آن نامــــــه دیگر              عیالم کینه بــــــــــــا من داره یا نِه

ولی بگذار- بــــــــــــــا صد بار تکرار-            بگویم آخرین حرفــــــــــــــم همانه!!

علی چاخرلو بازدید : 59 دوشنبه 18 آذر 1392 نظرات (0)

 به صد یلدا الهی زنده باشی / انار وسیب وانگورخورده باشی
اگریلدای دیگرمن نباشم، تو باشی وتو باشی وتو باشی
پیشاپیش یلدات مبارک

***
مهم نیست هندونه ی شب یلدات شیرین نباشه
یا انارات ترش از آب دراد
یا کدو تنبلی که بار میذاری بیمزه بشه
یا چند تا از گردوهایی که می شکونی پوک باشه
 مهم اینه که کسی داری که یلدا رو بهت تبریک بگه

بقیه در ادامه مطلب

علی چاخرلو بازدید : 50 یکشنبه 17 آذر 1392 نظرات (0)

حلوا

 مردي از حلوافروشي درخواست کرد تا يک کيلو حلوا به او نسيه بدهد، حلوافروش گفت: بچش که حلواي عالي است.

مرد گفت: من روزه هستم و قضاي روزه سال پيش را دارم.

حلوا فروش گفت: به خدا پناه مي برم از اين که با تو معامله کنم. تو قرض خدا را يک سال عقب مي اندازي با من چه مي کني؟

علی چاخرلو بازدید : 59 شنبه 16 آذر 1392 نظرات (0)

تا حالا دقت کردین

تا حالا دقت کردین وقتی یه چیزی رو می خواین پیدا کنین عمرا پیدا نمی شه

ولی خیلی چیزای دیگه ای که یه عالمه قبل گم کرده بودین رو پیدا می کنین

 

***

 

تا حالا دقت کردی وقتی سرت درد می کنه
همه صداها چند برابر بلندترن و حتی صدای پای مورچه رو هم می شنوی

 بقیه در ادامه مطلب

علی چاخرلو بازدید : 65 پنجشنبه 14 آذر 1392 نظرات (0)

داستان,داستانهای خواندنی

 

مرد فقيري به شهري وارد شد، هنوز خورشيد طلوع نکرده بود و دروازه شهر باز نشده بود. پشت در نشست و منتظر شد، ساعتي بعد در را باز کردند، تا خواست وارد شهر شود، جمعي او را گرفتند و دست بسته به کاخ پادشاهي بردند، هر چه التماس کرد که مگر من چه کار کردم، جوابي نشنيد اما در کاخ ديد که او را بر تخت سلطنت نشاندند و همه به تعظيم و اکرام او بر خاستند و پوزش طلبيدند. چون علت ماجرا را پرسيد! گفتند: «هر سال در چنين روزي، ما پادشاه خويش را اين گونه انتخاب مي کنيم.» روزي با خود بر انديشيد که داستان پادشاهان پيش را بايد جست که چه شدند و کجا رفتند؟

طرح رفاقت با مردي ريخت و آن مرد در عالم محبت به او گفت که: « در روزهاي آخر سال پادشاه را با کشتي به جزيره اي دور دست مي برند که نه در آن جا آباداني است و نه ساکني دارد و آن جا رهايش مي کنند. بعد همگي بر مي گردند و شاهي ديگر را انتخاب مي کنند.» محل جزيره را جويا شد و از فرداي آن روز داستان زندگي اش دگرگون شد.

به کمک آن مرد، به صورت پنهاني غلامان و کنيزاني خريد و پول و وسيله در اختيارشان نهاد تا به جزيره روند و آن جا را آباد کنند. سراها و باغ ها ساخت. هرچه مردم نگريستند ديدند که بر خلاف شاهان پيشين او را به دنيا و تاج و تخت کاري نيست. چون سال تمام شد روزي وزيران به او گفتند: «امروز رسمي است که بايد براي صيد به دريا برويم.» مرد داستان را فهميد، آماده شد و با شوق به کشتي نشست، اورا به دريا بردند و در آن جزيره رها کردند و بازگشتند، غلامان در آن جزيره او را يافتند و با عزت به سلطنتي ديگر بردند!

علی چاخرلو بازدید : 66 چهارشنبه 13 آذر 1392 نظرات (0)

 

شعر طنز, مطالب طنز و خنده دار, دختری زیبا

    یاد آن روزی که بودم اولی
    ناز و طناز و عزیز و فلفلی


    شاه خانه بودم و با داد و دود
    هر چه را میخواستم آماده بود


    وای از آن روزی که آمد دومی
    نق نقو و بد ادا و قم قمی


    من وزیر گشتم و افتادم زجا
    دومی به جای من گردید شاه


    تا به خود آیم و خودداری کنم
    سومی آمد و او شد خواهرم


    دختری زیبا و خوش رو مثل ماه
    من و داداشم کشیدیم سوز و اه


    جای سبزی و گل در زندگی
    سر رسید از گرد راه چهارمی


    دیگر آن خانه برایم تنگ شد
    سبزی گل در نگاهم سنگ شد


    داشتم میکردم عادت ناگهان
    پنجمی هم پا گشود بر این جهان


    گر چه بهر سوختن ۵ تن کافی نبود
    ششمی هیزم شد و ما مثل دود


    ناصر و منصور و شهناز و شهین احمد و فرهاد ...
    هفتم مهین خانمان گردید در هم بر همی


    سه قلو شد هشتمی و نهمی و دهمی
    ای امان و ای امان و ای امان ای امان از دست بابا و مامان


    مادرم شد بار دیگر حامله
    این که آید تیم فوتبال کامله


    ناصر و منصور و شهناز و شهین
    احمد و فرهاد و مهناز و مهین


    علیمردان خان گل و معصومه جان
    آخری هم میشود دروازه بان !!!!

علی چاخرلو بازدید : 64 چهارشنبه 13 آذر 1392 نظرات (0)

 

جوک های جدید و خنده دار, جوک خنده دار

ای خداااااااا
.
.
.کی میشیم دوتاااااا
.
.
.بعد بشیم 3تاااااا
.
.
.
.
.بعد بشیم 4 تا این تاکسی راه بیافته
 

 ======جوک های جدید و خنده دار=======

 

تا چند روز پیش با تبلیغ برنج هایلی تو خونمون حرکات موزون و زیرپوستی می کردند از چند شب پیش با تبلیغ تن ماهی تحفه رقص بندری می کنند. خدا به داد تبلیغ بعدی برسه

 

بقیه در ادامه مطلب

 

علی چاخرلو بازدید : 61 سه شنبه 12 آذر 1392 نظرات (0)

 

یکی‌ از فانتزیام اینه که, فانتزیهای خنده دار

یکی‌ از فانتزیام اینه که

بزنم یکی رو بکشم
(البته نه بی خودی طرف به دخدر همسادمون متلک گفته )
ما رو هم که همه میدونن عاشق دخدر همساده
بعد که خواستن اعدامم کنن بهم بگن اخرین جملت چیه
منم با افتخار بگم :من با این کارم دنیا رو از وجود دو… نجات دادم
(یکی خودم یکی هم مقتول)
شما هم دیگه از شر من خلاص می شید
اگه همه ما این کارو بکنیم بچه هایمان زندگی بهتری خواهند داشت
و بعد روحم تو افق محو بشه

بقیه در ادامه مطلب

علی چاخرلو بازدید : 85 سه شنبه 12 آذر 1392 نظرات (0)

 

جنگل, معمای جنگل, جواب معما

شما تنها در یک جنگل گم شده اید. دنبال سر پناهی می گردید. کلبه ای قدیمی در دل جنگل در راهتان می یابید و تصمیم می گیرید شب را آنجا بگذرانید. برای سپری کردن شب، شما احتیاج به گرما و نور دارید ولی تنها چیزهایی که در کلبه یافت میشود یک شمع، یک چراغ روغن سوز و اجاق هیزمی است. در جیب شما تنها یک کبریت باقی مانده است. به نظر شما ابتدا باید چه چیز را روشن کنید؟

جواب در ادامه مطلب

علی چاخرلو بازدید : 65 دوشنبه 11 آذر 1392 نظرات (0)

اگر شما هم عاشق چشم انداز ها و مناظر آبی زیبا هستید پس حتما سری به روستای Pamukkale در ترکیه بزنید.در این روستا حدود17 حوضچه بزرگ آب گرم  با رنگ فیروزه ای زیبای خود منظره ای شایان ستایش ساخته اند.

سالانه مردم زیادی برای آب تنی در چشمه های آب گرم به این مکان می آیند.این حوضچه های آب گرم از 35 تا 100 درجه سانتیگراد دما دارند.

 

روستای Pamukkale در ترکیه,حوضچه آب گرم در ترکیه,چشمه های آب گرم در ترکیه

بقیه در ادامه مطلب

 

علی چاخرلو بازدید : 74 دوشنبه 11 آذر 1392 نظرات (0)

اس ام اس خنده دار, جوک خنده دار, جوک و اس ام اس خنده دار

 طرف دندونش درد می کرده میره دکتر میگه:
همه رو بکش بجز اونی که درد می کنه !
دکتر میگه چرا ؟
میگه: بذار مثل سگ تنها بمونه !
**********اس ام اس خنده دار**********
فارسی: دوست دارم
 انگلیسی: آی لاو یو
 فرانسه: ژ تم
 اسپانیول: ته آمُ
 ایتالیایی: تی آمُ
 آلمانی:ایش لیبه دیش
 دخترونه: بولولو مولی‌ گوجی بوچ بوچ!

بقیه در ادامه مطلب

علی چاخرلو بازدید : 54 شنبه 09 آذر 1392 نظرات (0)

داستان

هنوز هم بعد از این همه سال، چهره‌ی ویلان را از یاد نمی‌برم. در واقع، در طول سی سال گذشته، همیشـه روز اول مـاه کـه حقوق بازنشستگی را دریافت می‌کنم، به یاد ویلان می‌افتم …

ویلان پتی اف، کارمند دبیرخانه‌ی اداره بود. از مال دنیا، جز حقوق اندک کارمندی هیچ عایدی دیگری نداشت. ویلان، اول ماه که حقوق می‌گرفت و جیبش پر می‌شد، شروع می‌کرد به حرف زدن …

 

علی چاخرلو بازدید : 61 پنجشنبه 07 آذر 1392 نظرات (0)

داستان زندگی عجیب آبدارچی,داستان آبدارچی,داستان کوتاه آبدارچی

 

 مرد بیکاری برای سِمَتِ آبدارچی در مایکروسافت تقاضا داد. رئیس هیئت مدیره با او مصاحبه کرد و تمیز کردن زمینش رو - به عنوان نمونه کار- دید و گفت: «شما استخدام شدین، آدرس ایمیلتون رو بدین تا فرم‌های مربوطه رو واسه‌تون بفرستم تا پر کنین و همینطور تاریخی که باید کار رو شروع کنین...
مرد جواب داد: «اما من کامپیوتر ندارم، ایمیل هم ندارم!»
رئیس هیئت مدیره گفت: «متأسفم. اگه ایمیل ندارین، یعنی شما وجود خارجی ندارین. و کسی که وجود خارجی نداره، شغل هم نمیتونه داشته باشه.» 
مرد در کمال نومیدی اونجا رو ترک کرد. نمیدونست با تنها ۱۰ دلاری که در جیبش داشت چه کار کنه. تصمیم گرفت به سوپرمارکتی بره و یک صندوق ۱۰ کیلویی گوجه فرنگی بخره. یعد خونه به خونه گشت و گوجه فرنگی‌ها رو فروخت. در کمتر از دو ساعت، توانست سرمایه‌اش رو دو برابر کنه. این عمل رو سه بار تکرار کرد و با ۶۰ دلار به خونه برگشت. مرد فهمید میتونه به این طریق زندگیش رو بگذرونه و شروع کرد به این که هر روز زودتر بره و دیرتر برگرده خونه. در نتیجه پولش هر روز دو یا سه برابر میشد. به زودی یه گاری خرید، بعد یه کامیون و به زودی ناوگان خودش رو در خط ترانزیت (پخش محصولات) داشت...
پنج سال بعد، مرد دیگه یکی از بزرگترین خرده فروشان امریکا شد. شروع کرد تا برای آینده خانواده‌اش برنامه‌ریزی کنه و تصمیم گرفت بیمه عمر بگیره. به یه نمایندگی بیمه زنگ زد و سرویسی رو انتخاب کرد. وقتی صحبتشون به نتیجه رسید، نماینده بیمه از آدرس ایمیل مرد پرسید. مرد جواب داد: «من ایمیل ندارم.»
نماینده بیمه با کنجکاوی پرسید: «شما ایمیل ندارین، ولی با این حال تونستین یک امپراطوری در شغل خودتون به وجود بیارین.. میتونین فکر کنین به کجاها میرسیدین اگه یه ایمیل هم داشتین؟» مرد برای مدتی فکر کرد و گفت:
آره! احتمالاً میشدم یه آبدارچی در شرکت مایکروسافت...

علی چاخرلو بازدید : 61 پنجشنبه 07 آذر 1392 نظرات (0)

 

5 جزیره برتر آسیا,جزایر آسیا,گردشگری,تور گردشگری
 در این مطلب، 5 جزیره برتر آسیا را برایتان معرفی کرده ایم. این رتبه بندی بر اساس انتخاب و رای گردشگران سراسر جهان صورت گرفته است. به این مفهوم که، آمار و رتبه هایی که در مقابل مسایل مختلف این جزیره ها نوشته شده اند، میانگین انتخاب خود مردم بوده است.
اعداد زیر رتبه هایی هستند گردشگران سراسر دنیا پس از بازدید از این مناطق به آنها داده اند.

بقیه در ادامه مطلب

علی چاخرلو بازدید : 58 چهارشنبه 06 آذر 1392 نظرات (0)

مورد داشتیم, مطالب خنده دار

مورد داشتیم تو علایقش نوشته:
غذای مورد علاقه ام استیک آبدار با سس قارچ
به همراه ریزوتو و اسپاگتی بولونز و کمی مارتینی
بعد تو صف نذری به علت ازدحام جمعیت ،
قابلمه بغل دستیاش خورده تو سرش و رفته تو کما !

 

جوک مورد داشتیم, مورد داشتیم دختره

بقیه در ادامه مطلب

علی چاخرلو بازدید : 54 چهارشنبه 06 آذر 1392 نظرات (0)

 

معما, تست هوش, معماهای سخت

1. بعضی از ماهها 30 روز دارند بعضی 31 روز چند ماه 29 روز دارد؟

 

2. اگر دکتر به شما 3 قرص بدهد و بگوید هر نیم ساعت 1 قرص بخور چقدر طول میکشد تا تمام قرصها خورده شود؟

 

3. من ساعت 8 شب به رختخواب رفتم و ساعتم را کوک کردم که 9 صبح زنگ بزند وقتی با صدای زنگ ساعت از خواب بیدار شدم چند ساعت خوابیده بودم؟

 

4. عدد 30 را به نیم تقسیم کنید و عدد 10 را به حاصل آن اضافه کنید چه عددی به دست می اید؟

 

5.چوپانی گوسفند هایش به جز 9 تا مردند چند گوسفند زنده برایش باقی مانده است؟

 

6.اگر تنها یک کبریت داشته باشید و وارد یک اتاق سرد و تاریک شوید که در آن یک بخاری نفتی یک چراغ نفتی و یک شمع باشد اول کدامیک را روشن میکنید؟

 

7. فردی خانه ای ساخته که هر چهار دیوار آن به سمت جنوب پنجره دارد خرسی بزرگ به این خانه نزدیک میشود این خرس چه رنگی است؟

 

8. اگر 2 سیب از 3 سیب بردارین چند سیب دارید؟

 

9. حضرت موسی از هر حیوان چند تا با خود به کشتی برد؟

 

10. اگر اتوبوسی را با 43 مسافر از مشهد به سمت تهران برانید و در نیشابور 5 مسافر را پیاده کنید و 7 مسافر جدید را سوار کنید و در دامغان 8 مسافر پیاده و 4 نفر را سوار کنید و سرانجام بعد از 14 ساعت به تهران برسید حالا نام راننده اتوبوس چیست؟

جواب ها در ادامه مطلب

علی چاخرلو بازدید : 58 سه شنبه 05 آذر 1392 نظرات (0)

آخه پاستیل چیه ؟

سوسول بازی …

مرد اونه که دست مخاطب خاصشو بگیره ورداره ببره کله پاچه ای

هی لقمه بگیره چش گوسفنده رو بعد روشم آبلیمو بریزه بزاره دهن عشقش !

***

این دنیا ارزش نداره خودتو اذیت نکـن

جاش بقیه رو اذیت کن یک حالی میده !

بقیه در ادامه مطلب

علی چاخرلو بازدید : 71 دوشنبه 04 آذر 1392 نظرات (0)

 

اگه میتونی بگو , مطالب خنده دار , تکرار جملات

آیا تا به حال در جمع دوستان یا خانواده شما شخصی بوده که با گفتن یه جمله سخت شما رو تشویق به تکرار اون جمله کرده باشه !؟ آیا تا به حال ضایع شده اید !؟ دیگر نگران نباشید! ما برای شما برنامه تلافی ویژه ای داریم مجموعه ای از جملات تکرار نشدنی براتون جمع آوری کردیم که شما را به جنگ با آنها تشویق میکند با ما همراه باشید در تکرار تکراری جملات تکراری !

بقیه در ادامه مطلب

علی چاخرلو بازدید : 74 دوشنبه 04 آذر 1392 نظرات (0)

هدفون هم یه جور سلاح سرد به حساب میاد

برای دفاع در مقابل چرت و پرت های اطرافیان !

***

مورد داشتیم رفته بودن تفریح

بارون گرفته همه رفتن زیر کلیپس دختره …

میگن ۶نفر بودن که حتی یه ذره هم خیس نشدن !

بقیه در ادامه مطلب

علی چاخرلو بازدید : 59 یکشنبه 03 آذر 1392 نظرات (0)

 

 

می دونی اگه پرشیا با ۲۰۶ ازدواج کنه بچشون چی میشه ؟ میشه فولکس آخه ازدواج فامیلی بوده بچه عقب مونده شده

 

غضنفر صبح یه لیوان خاکشیر میخوره، تا شب پشتک میزنه که ته‌نشین نشه!

 

غضنفر ازژاپن برمیگرده.بهش میگن اونجامشکل زبان نداشتی؟میگه:من نه ولی ژاپنی هاچرا !

بقیه در ادامه مطلب

 

علی چاخرلو بازدید : 60 جمعه 01 آذر 1392 نظرات (0)

 اس ام اس سرکاری, مطالب خنده دار

 

دانشمندان شهر حیف نون اینا کشق کردند

“انسان هایی که بیشتر عمر می کنند دیرتر می میرند” !

 

••••••••••••••اس ام اس خنده دار•••••••••••••

 

خر کردن چیست ؟

ایجاد اعتماد به نفس کاذب در فرد ، برای انجام کاری احمقانه !

 

••••••••••••••اس ام اس خنده دار•••••••••••••

 

ضرب المثل جدید

“نه خوردیم نون گندم ، نه دیدیم دست مردم” !

بقیه در ادامه مطلب

علی چاخرلو بازدید : 67 جمعه 01 آذر 1392 نظرات (0)

دریاچه ارومیه در صدر فهرست جایگزین ناپذیرترین مکان‌های طبیعی زمین

 
 
 
 
 
 
 
 
 دانشمندان فهرستی از جایگزین ناپذیرترین مکان‌های طبیعی زمین را منتشر کرده‌اند، فهرستی که نام دریاچه ارومیه سه بار در آن تکرار شده است.
بقیه در ادامه مطلب
 
علی چاخرلو بازدید : 72 پنجشنبه 30 آبان 1392 نظرات (0)

 

چرچیل(نخست وزیر اسبق بریتانیا) روزی سوار تاکسی شده بود و

 به دفتر BBC برای مصاحبه می‌رفت.

 هنگامی که به آن جا رسید به راننده گفت آقا لطفاً نیم ساعت

 صبر کنید تا من برگردم. راننده گفت: “نه آقا! من می خواهم

سریعاً به خانه بروم تا سخنرانی چرچیل را از رادیو گوش دهم” . 

چرچیل از علاقه‌ی این فرد به خودش خوشحال و ذوق‌زده شد

 و یک اسکناس ده پوندی به او داد.

راننده با دیدن اسکناس گفت: “گور بابای چرچیل!

اگر بخواهید، تا فردا هم این‌جا منتظر می‌مانم!”

علی چاخرلو بازدید : 52 پنجشنبه 30 آبان 1392 نظرات (0)

دو برادر با هم در مزرعه خانوادگی كار می كردند كه یكی

 از آنهاازدواج كرده بود و خانواده بزرگی داشت و دیگری

 مجرد بود . شب كه می شد دو برادر همه چیز از جمله

 محصول و سود را با هم نصفمی كردند . یك روز برادر

 مجرد با خودش فكر كرد و گفت :‌ درست نیست كه ما

همه چیز را نصف كنیم . من مجرد هستم و خرجی ندارم

 ولی او خانواده بزرگی را اداره می كند . بنابراین شب

 كه شد یك كیسه پر از گندم را برداشت و مخفیانه به

 انبار برادر برد و روی محصول او ریخت .در همین حال

برادری كه ازدواج كرده بود با خودش فكر كرد و گفت :

 درست نیست كه ما همه چیز را نصف كنیم . من سر و

 سامان گرفته ام ولی او هنوز ازدواج نكرده و باید

 آینده اش تأمین شود .بنابراین شب كه شد یك كیسه پر

 از گندم را برداشت و مخفیانه به انبار برادر برد و روی

 محصول او ریخت .سال ها گذشت و هر دو برادر متحیر

بودند كه چرا ذخیره گندمشان همیشه با یكدیگر مساوی

 است . تا آن كه در یك شب تاریك دو برادر در راه

انبارها به یكدیگر برخوردند . آن ها مدتی به هم

 خیره شدند و سپس بی آن كه سخنی بر لب بیاورند

 كیسه هایشان را زمین گذاشتند و یكدیگر

را در آغوش گرفتند .

تعداد صفحات : 4

اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • نظرسنجی
    جنسیت شما جیست ؟
    نظر شما درباره پورتال تکدونه ؟
    به نظر شما ای وب در چه موردی بیشتر مطلب بذارد؟؟
    آمار سایت
  • کل مطالب : 532
  • کل نظرات : 79
  • افراد آنلاین : 6
  • تعداد اعضا : 124
  • آی پی امروز : 28
  • آی پی دیروز : 51
  • بازدید امروز : 30
  • باردید دیروز : 98
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 30
  • بازدید ماه : 396
  • بازدید سال : 16,076
  • بازدید کلی : 241,949