جای تو خالـــــیــسـت
خالی تر از سفره ی دل کودکی که تازه متولد شده است
++تکدونه|takduneh.ir++
دیگر به همه چیز شک کرده ام
می گویند : آب نطلبیده ، مُـــــراد است
هر چه بالا پایین می کنم نمی فهمم
این چشمانم پس کـــِـــی مراد می گیرند
++تکدونه|takduneh.ir++
جــآی خالیَت آنقــــَدر بُــــزُرگ شُـــده
که حَـتـی مــــی شَــــــوَد دَر آن زِندِگـــی کَرد
*
*
*
شـایـد روزی بـیـایـد کـه حـال ِ مـن هـم خـوب شـود!
هـوا خـوب شـود
عـشـق خـوب شـود
و تـــــو خـوب ِ مـن شـوی
و مــــن خـوب شـوم
++تکدونه|takduneh.ir++
ساعت ها زیر دوش به کاشی های حموم خیره می شی
غذاتو سرد می خوری
لباسات دیگه به تنت نمیاد
ساعت ها به یه آهنگ تکراری گوش می کنی و هیچ وقت اونو حفظ نمی شی
تنهایی از تو آدمی می سازه
که دیگه شبیه آدم نیست
*
*
*
وقتی تو نیستی
شادی کلام نامفهومی ست
که در میان حنجره ام دق میکند
اینجا که ساعت ، آیینه و هوا به تو معتادند
++تکدونه|takduneh.ir++
زندگی ام بسته به تار مویت
زندگی ام را پشت گوش نیانداز
*
*
*
امــروز هـم گـذشـت و نیامــدی
فــردا هم روز خـداست
++تکدونه|takduneh.ir++
می گن قسمت نیست حکمته
من معنی قسمت و حکمت رو نمی دونم
++تکدونه|takduneh.ir++
نانوشته هایم بسیارند
مثل بی قراری هایـم
آخر این آشوب درونم مــرا می کشد
*
*
*
چقدر کم توقع شده ام
نه آغوشت را می خواهم نه دیگر بودنت را
همین که بیایی و از کنارم رد شوی کافیست
++تکدونه|takduneh.ir++
در جمـع من و ایـن بغض بی قرار
جـــای تــــو خـــــالی
++تکدونه|takduneh.ir++
قــرارمـان فقـط یـک مــانیــتور کـوچـک بـــود
امّــا اکنــون قلبـــم را ببـین
چــگونـه بـی قــرار آمــدنــت مـی شـــود
*
*
*
نشستم من دمی در خواب باتو
کـنــار چشـــــمـهء مـهتــاب باتو
مـگـر تـاب و تـوانـــم بـرده بـودی
که بــودم لحظـه ای بیـتــاب بی تو
++تکدونه|takduneh.ir++
دور از تو آنچه سمت چپ سینه ی من است “دل” نیست
موزه ی درد معاصر است . . .
*
*
*
ببار ای اشک سیل آسا که یارم بر نمی گردد
در این دنیای تنهایی به ما یاور نمی گردد
هزاران بار جان دادم به عشقش روز و شب اما
دریغا خُلقِ بی مهرش به ما خوشتر نمی گردد . . .
++تکدونه|takduneh.ir++
چشمانم را به ابرها قرض می دهم
کافیست عکست را نشانم دهند
خشکسالی چند سال اخیر را جبران خواهم کرد . . .
*
*
*
میترسم آنقدر دوستت بدارم
که خدا شک کند شروع عشق واقعی از ما بوده یا آدم و حوا . . .
++تکدونه|takduneh.ir++
سیب سرخی بوده ام خواهان فراوان داشتم
مانده ام حالا فقط با جای دندان هایشان !
*
*
*
آن روز که آتش محبت افروخت
عاشق روش سوز ز معشوق آموخت
از جانب دوست سر زد این سوز و گداز
تا در نگرفت شمع پروانه نسوخت
++تکدونه|takduneh.ir++
بیهوده می گشتم
اصلا گم نشده بود
نیمه دیگرم
بلیط من از اول نیم بهاء بوده است !
*
*
*
پتروس کجایی !؟ شکافی در چشمهایم پیدا شده
دیر برسی دلم را اشک برده …!
++تکدونه|takduneh.ir++
داشتنت مثل هوای برفی یا نم نم باران جاده شمال
یا مثل آن بغلی که عاشقت است و تنهایت نمی گذارد
و یا مثل برگشتن آدمی که سالهای سال منتظر آمدنش بودی ، آی می چسبد !
*
*
*
مرا با خیالت تنها نگذار
خیالت اصلا به تو نرفته است
مهربان نیست !
آزارم می دهد
دلم خودت را می خواهد
++تکدونه|takduneh.ir++
کاش توی این جاده یه تابلو نصب میکردن واسه دلخوشیم
“تو” ، دو کیلومتر !
*
*
*
هیچ صدایی گوش خراشتر از صدای پای تو نیست
هنگام رفتن !
++تکدونه|takduneh.ir++
به تو وابسته ام ، مانند سربازی به سربندش
تو معروفی به دل بردن ، مونالیزا به لبخندش
چه حالی داشتم با رفتنت ، سربسته می گویم
شبیه حال مردی ، لحظه ی اعدام فرزندش . . .
*
*
*
کلاً “اعتیاد” خانمان سوزه …
چه به مواد مخدّر … چه به یه دوست خووووووب !
++تکدونه|takduneh.ir++
*چیزی در سینه ام
به شکلی بدخیم تو را می خواهد !
++تکدونه|takduneh.ir++
آغوشم درست به اندازه خودت جا دارد
قدِ تمام مچاله شدن هایت
قدِ تمام حفاظتی که از تو آرزو دارم
و قدِ تمام احساسی که از بدرد چیزی خوردن مرا خوشحال می کند !
++تکدونه|takduneh.ir++
شاید یک روز یک نفر جوری آدم را بخواهد که
خواستنش به این راحتی ها تمام نشود !
سیلویا پلات
++تکدونه|takduneh.ir++
قانون جاذبه را سیب کشف کرد
وقتی آدم برای حوایش بهشت را هم فروخت !
++تکدونه|takduneh.ir++
از نگاهت تا دلم رنگین کمان گل می کند
با تو باید مثل باران حرف زد !
++تکدونه|takduneh.ir++
با من رفت و آمد نکن
رفتن فعل قشنگی نیست
با من فقط راه بیا …
++تکدونه|takduneh.ir++
جاده لحظه به لحظه با من می آید
گویی کنجکاو است که برای دیدار چه کسی چنین بیتابم !!!
++تکدونه|takduneh.ir++
بس کن چقدر خیره به امواج می شوی ؟
دریا که مثل چشم تو زیبا نمی شود !
++تکدونه|takduneh.ir++
گویی زخم خورده ام از تیغ نگاهت
که اینگونه شعرهایم بند نمی آیند !
مرحم نباش ، رحم نکن …
++تکدونه|takduneh.ir++
تو میدانی از مرگ نمی ترسم
فقط حیف است هزار سال بخوابم و خواب تو را نبینم !
++تکدونه|takduneh.ir++
نمیدانم تو را به اندازه ی نفسم دوست دارم یا نفسم را به اندازه ی تو ؟
نمیدانم چون تو را دوست دارم نفس میکشم یا نفس میکشم که تو را دوست بدارم ؟
نمیدانم زندگیم تکرار دوست داشتن توست یا تکرار دوست داشتن تو زندگیَم ؟
تنها میدانم ، بسیار میخواهم تو را …
++تکدونه|takduneh.ir++
•
در انتظار آغازی دیگرم
انتخاب مجدد جفت ها
تا شاید این بار نوحی بیاید و مرا برگزیند در کنار “تو” !
++تکدونه|takduneh.ir++
اگر موهایت نبود
باد را چگونه نقاشی میکردم ؟!
++تکدونه|takduneh.ir++
امروز به پایان می رسد ، از فردا برایم چیزی نگو
من نمی گویم فردا روز دیگریست
فقط می گویم تو روز دیگری هستی
تو فردایی… همانکه باید بخاطرش زنده ماند !
++تکدونه|takduneh.ir++
همانقدر که دوستت دارم
همانقدر از من فاصله میگیری
و من متنفرم از “نیروی دافعه” . . .
++تکدونه|takduneh.ir++
یادت باشه
وقتی دلبر داری
باید از بقیه “دل” برداری . . .
++تکدونه|takduneh.ir++
من در شب تیره غیرت فانوسم / با لهجه ی تبدار جنون مانوسم
چون تیغ که در دامن خون می رقصد / یک روز لب حادثه را می بوسم . . .
++تکدونه|takduneh.ir++
سخته از بغض گلو درد داشتن
سخته از گریه یه جفت چشم همیشه تر داشتن
سخته تو حسرت یک نگاه موندن
سخته … عشق یک طرفه داشتن
++تکدونه|takduneh.ir++
بیا قدم بزنیم
من با تـــــــــو
تو با هر که دلت خواست
بگذار سایه ات باشم
سایه که آزار ندارد
دارد ؟