loading...
پورتال تکدونه | تفریحی و عاشقانه
به وب سایت تفریحی و سرگر می تکدونه خوش آمدید



براي استفاده از امکانات ويژه زير ابتدا بايد در سايت تفريحي تکدونه عضو شويد .



براي عضويت در تکدونه بر روي ((عضويت در سايت )) زير کليک کنيد ....

محک . عشقی که زندگی می بخشد !

:: محک :: موسسه خیریه حمایت از کودکان مبتلا به سرطان ::

آخرین ارسال های انجمن
arian بازدید : 54 سه شنبه 10 تیر 1393 نظرات (0)
زنها برای عاشق شدن به ۳چیز نیاز دارن :
اعتماد
محبت
عشق و علاقه و صداقت و پول و کیف و کفش و ماشین و گل و و و و و و و و …

*
*
*

مورد داشتیم دختره به خاطر کلیپس توی ماشین جا نشده ،
مجبور شدن عین لوله پولیکا کلشو یه وَرَکی از پنجره بندازن بیرون !

*
*
*

قدیما چطور میرفتن سرِ چشمه آب میاوردن ؟
ما پارچ که خالی میشه هیچکس مسئولیتشو به عهده نمیگیره !

*
*
*

گرگه میره در خونه شنگول ومنگول در میزنه
میگه بچه ها منم مادرتون غذا آوردم براتون ،
یهو صدا میاد “از بی ادبان”
میفهمه اشتباهی رفته خونه لقمان اینا …

*
*
*

یه مخاطب خاص هم نداریم ۵دقیقه باهاش حرف بزنیم ۵۵دقیقه مکالمه رایگان بگیریم …
هیچکس مخاطب خاص نیست ، خاک بر سرم !

*
*
*

به بعضیا هم باید بگی : سر راهت خفه خون هم بگیر …

*
*
*

ﻗﺒﻼ ﻓﻜﺮ ﻣﻴﻜﺮﺩﻡ ﺭﻭﺯﻫﺎﻡ ﻫﻤﺶ ﺗﻜﺮﺍﺭﻱ ﺷﺪﻩ
ﻭﻟﻲ ﺍﻻﻥ ﺩﻳﮕﻪ ﺍﻳﻨﻄﻮﺭ ﻓﻜﺮ ﻧﻤﻴﻜﻨﻢ …
ﺍﻻﻥ ﺩﻳﮕﻪ ﻣﻄﻤﺌﻨﻢ !
ﻻﻣﺼﺐ ﺭﻭﺯﻫﺎﻡ ﻫﻤﺶ ﻛﭙﻲ-ﭘﻴﺴﺖ ﻣﻴﺸﻪ !!!

*
*
*

یه دختر همسایه داریم !
خوش به حالش که من پسر همسایشونم ؛
واقعا بعضی از این دخترا شانس دارن !!!

*
*
*

یه نوع سرطان شایعی هست که اکثر مردا میگیرن ،
اسمش زنه !

*
*
*

ﺟﺎﯼ ﺧﺎﻟﯽ ﺗﻮ ﺭﺍ ﻧﻪ ﭼﺎﯼ ﭘﺮ ﻣﯿﮑﻨﺪ ﻧﻪ ﺳﯿﮕﺎﺭ ﻭ ﻧﻪ پاستیل حتی !!!
ﺍﯾﻦ ﺑﻘﺎﻟﯽ ﺳﺮ ﮐﻮﭼﻤﻮﻥ ﯾﻪ ﺟﻮﺭ لواشک ﺟﺪﯾﺪ ﺁﻭﺭﺩﻩ
ﻻﻣﺼﺐ ﺧﯿﻠﯽ ﺧﻮﺷﻤﺰﺱ
ﻓﻘﻂ ﺍﯾﻨﺎ ﺟﺎﺗﻮ ﭘﺮ ﻣﯿﮑﻨﻦ !

*
*
*

سوالی که ذهن منو سرویس کرده اینه که جداً شمالیا تعطیلات کجا میرن ؟
*
*
*
اگه سن یه خانومی رو پرسیدین و اونم جواب داد : “چند نشون میدم ؟”
یعنی الان یه بمب ساعتی گرفتی دستت و اگه کابلو اشتباه ببری میترکه !

*
*
*

دختره همسایمون ۱۳سالشه بابا و مامانش رفتن شمال ،
امشب جشن گرفته منم دعوت کرده
اونوقت من شبایی که خونه تنهام همه لامپارو روشن میزارم ،
صدا تلویزیونم زیاد میکنم ،
با خودم بلند بلند حرف میزنم میخندم
که ینی چند نفر تو خونن که یِوقت دزد نیاد !

*
*
*

“حالا میخوای چیکار کنی ؟” چیست ؟
اوج همدلی با یک فرد مشکل دار …

*
*
*

یه پسر همسایه داریم خوشگل ، فشن ، ابرو شمشیری ، خوش آرایش ، خوش ادا و شیطون ،
فقط کافیه از سوسکم بترسه تا واسش یه شوهر خوب پیدا کنیم !!!

*
*
*

ﯾﮏ ﺭﻭﺯ ﺷﯿﺮﯼ ﺑﻪ ﺩﻧﺒﺎﻝ ﺁﻫﻮﯾﯽ ﺩﻭﯾﺪ ،
ﺁﻫﻮ ﺩﻭﯾﺪ ﻭ ﺩﻭﯾﺪ ﺳﭙﺲ ﺍﯾﺴﺘﺎﺩ ﻭ ﺑﻪ ﺷﯿﺮ ﮔﻔﺖ : ﺑﺲ ﺍﺳﺖ ﺑﯽ ﺭﺣﻤﯽ ، ﻫﻤﺶ ﺷﮑﺎﺭ ﻣﯽ ﮐﻨﯽ ، ﯾﮏ ﺑﺎﺭ ﻫﻢ ﻋﺸﻖ ﺭﺍ ﺗﺠﺮﺑﻪ ﮐﻦ !
ﻫﯿﭽﯽ ﺩﯾﮕﻪ ﻓﺮﺩﺍﺵ ﺷﯿﺮﻭ ﺩﯾﺪﻥ ﺩﺍﺭﻩ ﮐﺎﺭﺕ ﺷﺎﺭﮊ ﻣﯿﺨﺮﻩ …

*
*
*

هنگامی که یک خانم راهنمای سمت چپ خودرواش را می زند ، این به چه معناست؟؟؟
از صبح که از پارکینگ اومده بیرون یادش رفته راهنما زده ؟
نکته انحرافیه میخواد بپیچه راست ؟
داره دنبال برف پاک کن میگرده ؟
میخواد صدای ضبطو زیاد کنه ؟
داره دنده معکوس میکشه ؟

*
*
*

این !
نه این یکی !
نه دیگه این !
خدا وکیلی روی این یکی برم دیگه …
“من هنگامی که میخوام سوار پله برقی بشم”

*
*
*

جهان سوم جاییه که وقتی راهنما میزنی بهت راه نمیدن
ولی وقتی دستتو از پنجره بیاری بیرون بهت راه میدن
حتی نیسانای آبی …

*
*
*

ﻣﻦ ﺗﺎ ﻫﻤﯿﻦ ﺩﯾﺸﺐ ﻓﮑﺮ ﻣﯿﮑﺮﺩﻡ ﺭﯾﻠﯿﺸﻦ ﺷﯿﭗ ﯾﻪ نوع ﮐﺸﺘﯽ ﺗﻔﺮﯾﺤﯽ ﻭ ﺗﻮﺭﯾﺴﺘﯿﻪ …
از ﺑﺲ ﮐﻪ ﭘﺎﮐﻢ ﻣﻦ !
ﺗﺴﺒﯿﺢ ﻣﻦ ﮐﻮ ؟؟؟

*
*
*

“پیرینتر” چیست ؟
به دکمه “Enter” کیبورد که پیر و فرسوده شده است اصطلاحا “پیرینتر” گفته می شود …

*
*
*

از تفریحات سالم ما این بود که بعد از اینکه با آهنربا آشنا شدیم
به زور میخواستیم قطبهای همنام آهنربا رو به هم بچسبونیم اما نمیشد …
البته من که هنوز قانع نشدم و کماکان به تلاش خودم ادامه میدم !

*
*
*

من اول فکر می کردم یبوسَت یه جور جهت ماهواره ست !

*
*
*

اینکه میگن از یه زاویه دیگه به مشکلات نگاه کنید دقیقا چه زاویه ای رو میگن ؟
آخه من با هر زاویه ای نگاه میکنم بازم کولرمون خاموشه لامصب !

*
*
*

اونایی که مینویسن Work at jibe BABAM حتما وقتی جیبه بابا خالیه نقش شپش رو ایفا میکنند دیگه ؟!؟!

*
*
*

وسایل لازم برای مسافرت رفتن دخترا :
کیف لوازم آرایش ، مانتو ، شال به میزان لازم ، سشوار ، بابلیس ، انواع بدلیجات ، لباس راحتی ، خمیر دندان و مسواک ، باد بزن و جوراب در رنگهای شاد و نیمه شاد و …
پسرا : یه شلوارک با یه قلیون و دیگر هیچ !!!

*
*
*

بعضیام هستن وقتی جک گفتنشون تموم میشه بقیه منتظر شنیدن بقیه ش میمونن !
اینارو سر به سرشون نزارید ،
اینا به امید همین چیزا تنفس میکنن …

*
*
*

این راننده هایی که دستشون از شیشه ماشین بیرونه و دارن با انگشتاشون بازی میکنن ،
اینا دستشون تو دماغشون بوده الان دارن گیگیلی درست میکنن سرگرم باشن تو ترافیک !
*
*
*
تو صف نون بودم دیدم دوتا پسر هفت هشت ساله سر نوبت با هم بحث میکردن …
اولی : برو بابا !
دومی : به من نگو بابا به من بگو عمو ، وقتی میگی بابا من نسبت بهت احساس مسئولیت پیدا می کنم !!!
من ۸سالم بود پشت کمدمو به امید راه پیدا کردن به سمت سرزمین نارنیا بررسی میکردم !
ارسال نظر برای این مطلب

کد امنیتی رفرش
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • نظرسنجی
    جنسیت شما جیست ؟
    نظر شما درباره پورتال تکدونه ؟
    به نظر شما ای وب در چه موردی بیشتر مطلب بذارد؟؟
    آمار سایت
  • کل مطالب : 532
  • کل نظرات : 79
  • افراد آنلاین : 2
  • تعداد اعضا : 124
  • آی پی امروز : 40
  • آی پی دیروز : 64
  • بازدید امروز : 378
  • باردید دیروز : 289
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 992
  • بازدید ماه : 2,029
  • بازدید سال : 17,709
  • بازدید کلی : 243,582